مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
نام علی را هر نـفـس تکـرار میکرد افلاک را از نور خود سرشار میکرد بر عهده رزق عالم لاهـوت را داشت روح الامین در منـزل او کار میکرد هر روز مانند نـبـی مـعـراج میرفت تا خـویش را در آیـنـه دیـدار میکـرد آئـیــنـه بـود و در تــجــلـی کـمــالـش نـور حـسین خویش را اظهار میکرد درگاه قدس از مقدم او نور میخواست پس به غـبـار راه او اصـرار میکرد درکش برای خاطر خورشید سخت است آتش چـرا با چـادرش پیـکـار میکرد بـیاذن، آتــش در رواق خــانــه آمــد ترغـیب بیشـرمـانۀ مـسـمار میکـرد تا مـیـخ در راه دگـر را پـیـش گـیـرد از او تـمـنــا حـیــدر کــرار مـیکـرد دستار زهرا در تب او سخت میسوخت خـیـلی گـلایـه از در و دیـوار میکرد ای کـاش قـدری تـازیـانه نرم خـو بود با دست زهـرا مهربان رفـتار میکرد با چارچوب در غـمش را قاب کردند رنگ کبودی، جلوهاش را تار میکرد باغ فـدک گـلـزار گلهای بنـفـشه است یـاد از رخ نـیـلی او بـسـیـار میکـرد |